آدم با بعضی چیزها که مواجه میشه مجبور میشه یک کارهایی بکنه
فکر
میکنم شعر سزار وایهخو بود که روی اندرسون را مجبور کرد "آوازهایی از طبقه
دوم"
را بسازه
و من را هم وادار کرد که شعر را به فارسی برگردانم
برگردانی آزاد از Stumble Between Two Stars
by Cesar Vallejo
امیر سامانی
پرسه بین دو ستاره
چنان تیرهروز مردمانی هستند،که حتی
بدنی ندارند؛ یا مویی در شمار
سوگ خردمندانهشان، کوتاه، چند بند انگشت
آدابشان،بالابلند.
دنبال من نگرد، دندان آسیایی از یاد رفته،
انگار ناگهان ظاهر میشوند،برای کشیدن آهی در دل،
برای شنیدن طعمی درخشان در بشقابهایشان.
از پوستشان بیرون خزیده، تابوتی را میخراشند که در آن زاده شدهاند
و ساعت به ساعت از مرگشان بالا میروند
و سقوط میکنند، بر زمین سخت، از ارتفاع واژگان منجمدشان.
شفقت بر "این همه"، شفقت بر "اینقدر کم"، شفقت بر ایشان.
دیدن فیلم'Songs from the Second Floor',
روی اندرسون در یک عصر حمعه آخرای شهریور همراه بود با ذوق زده شدن از ترکیب دلپذیر شعر و سینما
شعری که ایده اساسی فیلم به شمار میره از Cesar Vallejoشاعر اهل پرو
Stumble Between Two Stars by Cesar Vallejo
There are people so wretched, they don't even have a body; their hair quantitative, their wise grief, low, in inches; their manner, high; don't look for me, the oblivion molar, they seem to come out of the air, to add up sighs mentally, to hear bright smacks on their palates! They leave their skin, scratching the sarcophagus in which they are born and climb through their death hour after hour and fall, the length of their frozen alphabet, to the ground. Pity for so much! pity for so little! pity for them! Pity in my room, hearing them with glasses on! Pity in my thorax, when they are buying suits! Pity for my white filth, in their combined scum!